خداوندا من از اعمال خود بسیار می ترسم نمی ترسم زکس از زشتی کردار می ترسم هزاران بار کردم توبه و از جهل بشکستم پشیمانم پشیمانم از این رفتار می ترسم تو فرمودی که شیطان دشمن نوع بشر باشد خداوندا من از این دشمن غدّار می ترسم ریا کردم عبادت را ،غلط خوا ندم عبارت را کنون ازاین عبادتها واین اذکارمی ترسم من اندر خواب و دیو نفس بیدار وخطر نزدیک به قلبی مرتعش زین فتنه بیدار می ترسم بود بازار گرم دین فروشی بر سر راهم خداوندا من از گرمی این بازار می ترسم عطا کردی خطا کردم وفا کردی جفا کردم نمی گویم چه ها کردم ولی بسیار می ترسم شاعر : سروی (منبع: کتاب نغمه هاشمی)
نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۴ساعت
6:23 توسط محسن کشتکار|
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |